انسان نمیتواند به تنهایی زندگی کند و این واقعیت سر منشاء شکلگیری تمامی گروهها، جمعیتها و جوامع بشری از گذشتههای دور تا به امروز بوده است. تمامی انسانها در هر گروه و جامعهای با توجه به تواناییها و شرایط حاکم، با همکاری یکدیگر به بقای خود و دیگران کمک کردهاند. هرچه فرد در برقراری ارتباط در جامعه با دیگران موفقتر عمل کند و در واقع هوش اجتماعی بالاتری داشته باشد، زندگی بهتر و راحتتری را تجربه خواهد کرد. یادگیری تکنیکهای همکاری و برقراری ارتباط با دیگران یکی از ضروریات مهم در زندگی هر کودکی محسوب میشود. زمانی که فرد در سنین پایین همچون دوران دبستان آموزش ببیند، این آموزهها در وی درونی شده و سبب خواهد شد در آینده در زندگی موفقتر عمل کند.
کسب مهارت
زمانی که بچهها با همکاری یکدیگر به صورت جمعی به دنبال دستیابی به هدفی مشترک هستند، خواهند توانست به انجام پروژهای دست بزنند که به تنهایی قادر به انجام آن نبودهاند. همچنین کار گروهی به بچهها کمک میکند که کارهایی که در آنها مهارت بالایی ندارند، بهتر شوند، مانند صبور بودن، کار کردن براساس برنامههای از پیش سازمان یافته، کار کردن در سر وقت و ...
اجتماعی شدن
هنگامی که بچهها در قالب یک گروه در کنار یکدیگر قرار میگیرند و هدفی مشترک را دنبال میکنند، مجبور خواهند شد برای انجام مسئولیت محول شده به گروه با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، حرف بزنند، به نظرات دیگران گوش بسپارند و نظرات خود را بیان کنند و از همه مهمتر مجبور خواهند شد تا خجالتی بودن را فراموش کنند. کار گروهی به بچههایی که در یک کلاس هستند، اما ارتباط چندانی با یکدیگر ندارند، امکان دوست شدن برایشان فراهم میکند.
فراگیری بهتر و بیشتر
کارهای گروهی اغلب کارهای گستردهتر و پیچیدهتری نسبت به فعالیتهای فردی هستند به همین سبب زمانی که بچهها در پروسه کار وارد میشوند، مطالب بیشتری را فرا خواهند گرفت، همچنین با کار گروهی بچهها میتوانند در زمانی کمتر، مطالب بیشتری را یاد بگیرند و چون خود آنها نیز در فرایند کار درگیر بودهاند، کیفیت یادگیری آنها نیز افزایش خواهد یافت.
ایجاد حس رقابت
بچهها زمانی که در گروه همسالان خود قرار میگیرند و به فعالیتی یکسان میپردازند،ناخودآگاه حس رقابتشان برانگیخته میشود و فعالیت بیشتر و بهتری انجام خواهند داد، در نتیجه کلاس فعال و پویاتر خواهد شد و همه بچهها برای آن که از دیگران عقب نمانند، تلاش خود را افزایش خواهند داد.
شروع کار
در ابتدای کار به بچهها آموزش دهید که تمامی اعضای گروه باید با هم کار کنند، همه چیز را با هم بررسی کرده و در خصوص تمامی مسائل با هم گفتگو کنند.به بچهها بیاموزید کارها را با توجه به مهارتهای فردی افراد گروه تقسیم کنند و برای انجام این کار بهتر است هر یک از اعضا ابتدا درخصوص تواناییهایی که دارد و فکر میکند برای انجام کار گروهیشان راهگشا است، با دیگران مشورت کند. یکی دیگر از مسائلی که از همان ابتدای امر لازم است تا هر یک از اعضا بدون خجالت کشیدن از یکدیگر مطرح کنند، مسئولیت هایی است که فرد از پس آن برنمیآید اما به اومحول شده است.
منصفانه کار کردن
مشخص کردن کارهای هر یک از افراد گروه یکی از مراحل مهم کار گروهی است. اتفاقی که در بیشتر کارهای گروهی در مدرسه مِیافتد آن است که یک نفر تمامی کارهای کل گروه را به تنهایی انجام میدهد. یکی از دلایل اصلی بیعلاقگی به کار گروهی و ترجیح کارهای فردی نیز همین مساله است. حتی بسیاری از پدر و مادرها نیز زمانی که متوجه میشوند کودکشان به عنوان عضوی از گروه به انجام فعالیتی بپردازد با یادآوری خاطرات تلخ خود نظر مساعدی در این زمینه نشان نمیدهند و به جای ترغیب بچهها به گروهی عمل کردن، آنها را به سمت فردگرایی سوق میدهند. برای آن که کار در میان اعضای گروه به صورت منصفانهای تقسیم شود، بهتر آن است که معلم خود برای کاری که انجام داده است، توضیحاتی به صورت کتبی یا شفاهی ارائه کند.
هدایت گروه
برای آن که بچهها بتوانند در کنار یکدیگر به طور صمیمانه کار کنند، بهتر است علاوه بر آن که معلمان بر کارشان نظارت دارند، یک نفر هم به عنوان سرگروه به کارها نظم بدهد. در واقع کلید برگزاری جلسات موفق گروهی، داشتن یک سرگروه است، کسی که جلسه را هدایت میکند. البته لازم نیست که ریاست را همیشه به یک نفر سپرد، بلکه بهتر است همین کار به صورت گردشی به اعضای گروه سپرده شود.
بروز مشکلات
غالباً زمانی که بچهها دچار مشکل میشوند، سریعاً سراغ والدین خود رفته و از آنها کمک میطلبند. در بیشتر موارد نیز والدین بدون تحقیق و یکطرفه در موضوع مداخله میکنند و اغلب مسائل تبدیل به تشنجی میان والدین و معلمان میشود. بهترین راه برای حل مشکلات بچهها این است که از آنها بخواهید در صورت هرگونه اختلاف و مشکلی، هر دو طرف دعوا با هم مساله را نزد معلم ببرند تا ایشان تصمیم نهایی را اتخاذ کند. یکی دیگراز راهحلها آن است که در طول انجام کار براساس یک برنامه زمانبندی شده، گروه، جلساتی را برای حل مشکلات و ابهامات برگزار کند، اما بچهها نباید فراموش کنند که در میان این جلسات بیشتر باید شنونده باشند تا گوینده و بکوشند از بهانهجویی و مخالفتهای بیهوده پرهیز کنند. در پایان باید فراموش نکنید که پروژههای گروهی نیز همچون تکالیف درسی، زمانی آموزنده خواهند بود، که از سوی خود بچهها اجرا شوند، بنابراین بهتر است از انجام کارهای مربوط به آنها بپرهیزید.
.: :.